داستان ها و حکایات بهلول عاقل ترین دیوانه
حکایت سخن گفتن بهلول با مردگان
تقدیم به همه زیباسرایی ها
زاهدی گفت : روزی به گورستان رفتم و بهلول را در آنجا دیدم پرسیدمش اینجا چه می کنی؟
گفت : با مردمانی همنشینی همی کنم که آزارم نمی دهند اگر از عقبی غافل شوم یاد آوریم می کنند و اگر غایب شوم غیبتم نمی کنند
حکایت های کامل درادامه مطلب