داستان طنز و خنده دار
☻•داستان های خنده دار زیباسرا•☻
☻•داستان های خنده دار زیباسرا•☻
مَردی , شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال اطرف اردبیل، جای این که از جاده اصلی بیاد،
یاد باباش افتاده که می گفت؛ جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
بقیه داستان خیلی جالبه حتما به ادامه مطلب بروید