loading...
زیباسرا پورتال جامع شامل خبر، سرگرمی، روانشناسی، زناشویی، مد،دکوراسیون ، آشپزی ، پزشکی
جمال سیاحی بازدید : 220 چهارشنبه 29 خرداد 1392 نظرات (0)


نشسته بودم رو نيمكت پارك،كلاغ ها رو مي شمردم تا بياد.سنگ مينداختم بهشون.مي پريدند،دورتر مي نشستند.


كمي بعد دوباره بر مي گشتند،جلوم رژه ميرفتند.


ساعت از وقت قرار گذشت.نيومد.


نگران،كلافه،عصبي شدم.شاخه گلي كه دستم بود سر خم كرده بود و داشت مي پژمرد.



ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
زیباسرا
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1763
  • کل نظرات : 98
  • افراد آنلاین : 117
  • تعداد اعضا : 305
  • آی پی امروز : 559
  • آی پی دیروز : 406
  • بازدید امروز : 1,021
  • باردید دیروز : 6,862
  • گوگل امروز : 10
  • گوگل دیروز : 2
  • بازدید هفته : 29,313
  • بازدید ماه : 29,313
  • بازدید سال : 628,824
  • بازدید کلی : 2,435,455
  • ارتباط با مدیریت زیباسرا