باردگر نامه تو بازشد
مستی ام از نامه ات آغازشد
نام خدازیور آن نامه بود
من چه بگویم كه چه هنگامه بود؟
بوسه زدم سطر به سطر تو را
تا كه ببویم همه عطر تو را
عطر تو در نامه چها میكند
غارت جان و دل ما میكند
ازغم خود جان مرا كاستی
بار دگر حال مرا خواستی
بی تو چه گویم كه مرا حال نیست
مرغ دلم بی تو سبكبال نیست
هرچه كه خواندم دل تو تنگ بود
حال من و حال تو همرنگ بود
بی تو از این خانه دل شاد رفت
رفتی و باز آمدن ازیاد رفت
..................................